دانش آموزان بسیجی

دبیرستان راهیان نور شهرستان فسا

دانش آموزان بسیجی

دبیرستان راهیان نور شهرستان فسا

دانش آموزان بسیجی

در این دنیا افتخارم این است که خود بسیجی ام. امام خمینی(ره)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
۲۶مهر

 

از آن خوشم که شدم نوکر سرای حسین

منم غلام کسی که بود گدای حسین

 

دو چشم داده خداوند تا که گریه کنم

fatemeh zeraatkar
۲۹شهریور

 

بهار های شگفتی در راهند

 

 

فردا گلی می شکفد

 

که بادها را پر پر می کند

 

fatemeh zeraatkar
۲۹شهریور

روزهای پایانی شهریور ماه و آمادگی کادر مدرسه برای شروع سال تحصیلی 95-94

 

 


fatemeh zeraatkar
۲۹شهریور

  • بر شما باد راستی که آن دری از درهای بهشت است.(پیامبر اکرم)
  • راستی،مطابقت گفتار است با نهاده(قانون) الهی، و دروغ دور شدن گفتار است از (قانون) الهی.(امام علی)

 

fatemeh zeraatkar
۲۱شهریور

امام جعفر صادق علیه‌‏السلام فرمودند: چـون روز قـیامـت شـود، آواز دهـنده‏‌اى بانگ برآورد: کجایند کسانى که از دوستان من روى گرداندند (یا آنها را از حقوقشان محروم ساختند، یا آنان را ریشخند کردند)؟
پس، گروهى که در چهره‏‌شان گوشتى وجود ندارد، برخیزند؛ 
گفته شود: اینان کسانى هستند که مؤمنان را آزار دادند و با آنان دشمنى و عناد ورزیدند و به خاطر دینشان ایشان را سخت سرزنش کردند؛ آن گاه فرمان داده شود که آنها را به دوزخ برند.

متن حدیث:

إذا کانَ یومَ القِیامَهِ نادى مُنادٍ: أینَ الصَّدودُ لِأولِیائی؟ فیَقومُ قَومٌ لَیسَ عَلى وُجوهِهِم لَحمٌ، فیُقالُ: هؤلاءِ الّذینَ‏آ ذَوُا المُؤمِنینَ و نَصَبوا لَهُم و عانَدوهُم و عَنَّفوهُم فی دِینِهِم، ثُمَّ یُؤمَرُ بهِم إلى جَهَنَّم.

«اصول کافی، جلد ۲، صفحه ۳۵۱»

fatemeh zeraatkar
۲۱شهریور

هیچ کس نمی داند من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا (ص) مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد.

(حضرت فاطمه «س»)


fatemeh zeraatkar
۱۹شهریور


fatemeh zeraatkar
۱۹شهریور


شما جوانان بسیجی و سپاهی و جوانان مومن آگاهی را با احساس مسئولیت و شور و شعور همراه کردید.

همه جا چیزی شبیه به بسیج هست. تنها به این درخشندگی، به این فرا گیری، به این زیبایی، به این فداکاری، من در جایی سراغ ندارم.

بسیج به معنی حضور و آمادگی در همان نقطه ای است که اسلام و قرآن و امام زمان (عج) و این انقلاب مقدس به آن نیازمند است.

fatemeh zeraatkar
۱۹شهریور


تصورش هم زنده به گورم میکند..

 

هوایِ داغِ جنوب..

 

لباسِ تنگ، چسبان و پلاستیکیِ، غواصی..

 

درست تا زیر لبت را محکم پوشانده..

 

دست و پاهای بسته..

 

دراز به دراز، کنارِ رفقایِ جوان، زخمی و ترسیده ات..

 

نمیدانی چه میشود.. تیر خلاص یا شکنجه در اردوگاه..؟؟!

fatemeh zeraatkar